یواشکی های خانوم و آقای میمـ

ما مال همیمـ حتی اگـر اِسمامـون توی صفحهِ دوم شناسنامه هـامون نَره

R.80

روزی من چهل ساله میشوم و موهایم جوگندمیحتما بازهم تنهایی قدم میزنم و بازهم  نفس هایی از اعماق وجودم میکشم آن روزها کم حرف تر و آرام تر میشوم کمتر میخندم کمتر گریه میکنم بیشتر نگاه میکنمو عمیق تر فکرمیکنم حتی شاید خردادی بیاید و تورا فراموشم شودفراموشم شود تورا کنار دیگری دیدن به چه معناست  توهم کمتر چشمانت میدرخشد و به آراستگیِ قبل نیستی و هرگز خاطرت نیست حرف هایم را و صدایم  که با آن غریبه ای، میان کدام خاطره  فراموشی ات خاک میخورد و اصلا برایت مهم نیست تنها مخاطب زندگیِ یک زن بودن چه حسی دارد لابد آن موقع دخترت عاشق شده و سعی داری انتخاب منطقی را یادش دهی و برای دوست داشتنش دلیل عقلانی بخواهی و یکروز که سعی داری هوای یک عشق را از سر دخترت بپرانی یاد من میوفتی  یاد دخترکی دیوانه وار عاشقت بود ناخودآگاه خشکت میزند و یک لبخند عمیق از انبار کهنه دلت بیرون می آید نفست حبس میشود و من را بیاد می آوریو مقایسه بینیک دخترک دیوانه دوران جوانی ات با شریک زندگی کنونی اتگند بزند به تمام دلایل منطقی اتو بلاخره متوجه میشویعاشقی منطق نداردو دوست داشتن دلیل...

آخرین پست R.79

روز شماری ها بی فایده انتظار کشیدن های بیهوده .. الکی نبود آن همه ترس و استرس اینبار هم نشد و دیگر هم نمیخواهم که بشود .. 

.

.

اینجا هم بماند برای خودت : ( 

R.78

تنها ۴ روز دیگه مونده تا اولین و مهم ترین استارت وصالمون واقعا نمیدونم اتفاقی که منتظرشم می افته یا نه  : ( 

.

.

به امید روزی که بیام ُ از اون روز اینجا بنویسم .

R.77

از اینکه بنویسم تنها ۱۴ روز دیگر مانده تا آمدنت تا اولین استارت برای ما شدنمان ترس دارم از اینکه نکند مثل سری قبل بشود قبل از نوشتن ی دور پست های روزشمار سری قبل را مرور کردم با مرور کردن و خواندنشان بغض کردم و با خودم تکرار کردم نکند این بار هم ... 

وااای فکرش روانیم میکند نمیخوام منفی فکر کنم تو حتما میای خودت گفتی و حتی روزش را خودت معین کردی پس حتما میای . درست است تو حتما میای .

.

راستی امشب اولین شب قدر است یادت میاید پارسال ازت پرسیدم چ دعای کردی و چی از خدا میخوای یادت میاید پاسخت را ؟؟

.

.

خدایا شکرت 

درباره نویسنده
وَ إِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُــوا الـــذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِین .
.
.
روزامون خوش ُ چشم بدخواهامون کور! من ُ تـ♥ـو آماده ایم که با همـ باشیم،که با همـ بمونیم از جدایی هم حرف نمیزنیم که این با همـ بودن شیرین ِ
.
.
صدایِ تو... دیدنِ تو... بوسیدنِ تو... در آغوش کشیدنِ تو... حتی... فکر کردن به تو برای من آرامش بخشه..
.
.
خانوم میمـ متولد : 12 تیرماه ..
آقای میمـ متولد : 1 دی ماه ..
آشنایی : 14 خرداد 93
محرمیت : 22 خرداد93 (6 ماه) 28 آذر 93 (1 ساله )
روزی که قول دادیم تا همیشه با هم بمونیم : 14 مرداد93
تصمیم قطعی آقای میم برای ازدواج با خانوم میم :23 مرداد. 94
به مامانم درباره آقای میم گفتم :18 اسفند 94
.
.
پست های آقای میم با h و پست های خانوم میم با Rنامگذاری شده اند..
.
.
از بلاگفا لعنتی مهاجرت کردیم بلاگفا به 10 ماه از خاطراتمون گند زد ُ وبلاگ نازنیمون رو حذف کرد ولی ما کم نمیاریم ُ اینجا ادامه میدیم.. ان شاالله که اینجا دیگه مثل بلاگفا نشه.
Designed By Erfan Powered by Bayan