جان جانانم میدونی با حرفات با تصمیمت چقد حال من ُ خوب کرد، اصن میدونی چقد خوشحالم ُ ذوق دار، اصن میدونی تصمیمت با حال بد ِ من چکار کرد تصمیت مثل ی شوک بود به ی انسان مرده، تو با این شوک حالش ُ فوق العاده خوب کردی، اصن دوباره باعث تولدش شدی، نفسم تو از امروز شدی اون هدف و انگیزه گنده ی که بعد از تحمل سختی ها دنبالش میگشتم، تو به زندگیم به رویاها و خیالاتم جون دادی، رنگ دادی، تو باعث تولد دوباره منی، میشه بگی چطور باید سپاسگذار دونه دونه خوبی هات باشم، میشه مهربونیات ُ خوبیاتُ یاد منم بدی؟ میشه بهم یاد بدی وقتی ی نفر ُ عاشق میشی بدیاش ُ مشکل گندشُ فراموش میکنی ُ خود ِ خودش ُ فقط انتخاب میکنی.. مَرد من تو با من اینکار رو کردی بهم فهوندی خود ِ خودم فقط برات ارزش دارم.. عشقم ازت بی نهایت متشکرم که من ُ به همسری قبول کردی..
خُدایا بابت این معجزه ازت بی نهایت ممنونم.. ی عالمه هم شُکرت ُ بجا میارم بابت هدیه دادن این انسان خوب به بنده بد ُ ناشکرت..
خُدایا شُکرت..
- جمعه ۲۳ مرداد ۹۴